مدیران براى اعمال مدیریت صحیح، به سه مهارت نیاز دارند: مهارت فنى ،مهارت انسانى و مهارت ادراكى.
مهارت فنى:
توانایى به كار بردن دانش و روش و فنونى است كه از راه آموزش و تجربه بهدست مىآید؛ مانند مهارت و توانایى یك مهندس مكانیك مجرّب كه در رشته خود داراىمهارت فنى است.
مهارت انسانى:
توانایى درك افراد و كار با آنان و به كارگیرى كاركنان جهت تحقق اهدافسازمان را مهارت انسانى مىگویند.
مهارت ادراكى:
عبارت است از توانایى درك سازمان به عنوان مجموعهاى كه بابخشهاى خود در تعامل است، و توانایى درك این كه تغییر در یك بخش سازمان در سایربخشهاى سازمان نیز تأثیر دارد. مهارت ادراكى، همچنین به توانایى حفظ منابع سازمان ودرك پیچیدگى آن اشاره دارد.
نكته اساسى این است كه مدیران در هر سه سطح عملیاتى، میانى، و عالى، به مهارتهاى سهگانه نیازمندند، ولى میزان نیاز آنان به هر یك از مهارتها در سطوح مختلف، متفاوت است.بدین ترتیب كه مدیران در سطح عملیاتى مهارت فنى بیشترى نیاز دارند؛ زیرا مدیرانعملیاتى علاوه بر نظارت مستقیم بر كاركنان، باید آنان را به گونه تخصصى نیز آموزش دهند،در حالى كه مدیران عالى سازمان لازم است پیچیدگى سازمان را درك و ارتباط میان اجزاىآن را تنظیم و سازمان را براى نیل به اهداف مورد نظر هماهنگ كنند. امّا مدیران هر سه سطح،نیازى یكسان به مهارت انسانى دارند؛ زیرا تمامى آنان با افراد در تماسند و لازم است ازروش و فنون برخورد با كاركنان آگاه باشند و آنان را براى تحقق اهداف مورد نظر بسیج كنند.
بنابراین، مهمترین مهارتى كه همه مدیران بدان نیازمندند، مهارت انسانى است.
یكى ازصاحبنظران مىگوید: مهارت انسانى داراى سه جزء است:
- درك رفتار گذشتهافراد
- پیش بینى رفتار آینده آنان
- هدایت، كنترل و تغییر رفتار آینده افراد
مدیران كارا و اثربخش
مدیران كارا توانایى استفاده بهتر از منابع موجود را در فرایند تحقق اهدافسازمانى دارند . به عبارت دیگر، مدیر كارا كسى است كه بتواند با استفاده ازحداقل امكانات، حداكثر بهره را به سازمان برساند.
مدیران اثر بخش، توانایى گزینش اهداف مناسب و رسیدن به آنها را از بهترین روش دارند.در واقع آنان از میان اهداف، بهترین و صحیحترین را برمىگزینند و مطلوبترین راه نیل به آنرا تشخیص مىدهند.
سیر تاریخى مدیریت
مدیریت، دانش و فنّى نوظهور نیست، بلكه تاریخى به قدمت زندگى اجتماعى انساندارد. زندگى خانوادگى و به ویژه زندگى قبیلهاى، همواره با نوعى تضاد منافع، جنگ،صلح، تعاون و مانند آن همراه بوده است. عقل سلیم به ضرورت وجود نوعى مدیریتدر تمامى موارد یاد شده حكم مىكند.
بنابر این، مدیریت پا به پاى رشد جوامع بشرى توسعه یافته است. ولى بى گمان بررسى جزءبه جزء و تفصیلى سیر تكاملى تاریخ مدیریت از حوصله این بحث خارج است. بنابر این، دراین جا به گونهاى فشرده به سیر تاریخى مدیریت در تمدنهاى باستانى و قرون وسطى اشارهمىشود.
مدیریت در تمدنهاى باستانى
تمدنهاى باستانى سومریان، مصریان، چینیان، یونانیان و ایرانیان، به مدیریت توجهداشتهاند كه در این جا به اختصار بدان اشاره مىشود.
سومریان: سومریان با اختراع خط (500 ق. م) توانسته مقرراتى را براى ثبت و ضبط سوابق بهمنظور كنترل و ارزیابى افراد تهیه كنند. آنان، همچنین با تقسیم شهرها و ارائه نحوه و روشخاص كنترل خود در امور شهرها، پیشرفتى شایان توجه داشتهاند.
مصریان: گواه توجه مصریان باستان به مدیریت، وجود اهرام عظیمى است كه به یقین بدوناعمال مدیریت هرگز ساخته نمىشد. علاوه بر این، مصریان نیاز به برنامه ریزى، سازماندهىو كنترل را تشخیص داده بودند. آنان از »عدم تمركز« در سازمان استفاده كردند(2600 ق. م( و در اداره سازمانها از نظریههاى كاركنان بهره مىبردند.
چینیان: در تمدن باستانى چین، نیز به مدیریت توجه شده است. چنان كه تاریخ نشان مىدهد،آنان در سازماندهى، برنامه ریزى، رهبرى و كنترل، فعال بودهاند. البته شهرت چینیان بیشترمربوط به نظام استخدامى آنان است كه به شیوهاى بسیار جالب طراحى شده بود ؛ چنان كهنظام استخدامى فعلى انگلیس و آلمان از آن اقتباس شده است.
چینیان تحت تعالیم »كنفوسیوس« و »سیوس« در باره موضوع وفادارى و درستى عملكاركنان از نظامى خاص، پیروى مىكردهاند.
یونانیان: یونانیان بیشتر از دیگر ملتها به مدیریت توجه داشتهاند. كتاب هایى كه از آن روزگاربه دست آمده است حاكى از این حقیقت است؛ مانند كتاب گزنفون به نام »سیر و پدیا«، كهحاصل تحقیقات و مسافرت وى به ایران است.
دانشمندان بزرگ یونان، سقراط و افلاطون نیز در باره مدیریت مطالبى را طرح كردهاند؛ از آنجمله سقراط، اصول مدیریت را جهان شمول مىداند و تفاوتى میان اداره و رهبرىسازمانهاى دولتى و خصوصى قائل نیست.
همچنین، افلاطون نیز علاوه بر توجه به لزوم تقسیم كار مىگوید: تقسیم كار باید بر اساسشایستگى و تخصص باشد. وى بر اساس شایستگى و تخصص، افراد جامعه را به طبقههایىمختلف تقسیم مىكند. براى مثال طبق تقسیم بندى افلاطون، فلاسفه كه قدرت تفكر دارند،باید حكومت كنند و افرادى كه گرایش نظامى دارند، باید در طبقه جنگجویان قرار گیرند.
ایرانیان: ایرانیان باستان از نخستین اشاعه دهندگان تفكر مدیریت به حساب مىآیند. آنانضمن اهمیت دادن به برنامه ریزى، تقسیم كار و وحدت فرماندهى، از روشهاى حركتسنجى، طرح جا و مكان و تدارك مواد و اشیا نیز استفاده مىكردهاند. گواه توجه شایستهایرانیان به مدیریت، كتاب هایى است كه دانشمندان یونانى درباره شیوههاى مدیریت و ادارهایرانیان نوشتهاند و به حاكمان خود توصیه كردهاند از راه و روش ایرانیان استفاده كنند.
مدیریت در قرون وسطى
دوران قرون وسطى، به دلیل ركود و افول اندیشه در مغرب زمین، به عصر جهل وتاریكى شهرت یافته است. شاید بتوان گفت كه در آن عهد، هیچ یك از معارف بشرى شاهدرشدى در خور نبوده است. البته دانش مدیریت، به دلیل نیاز جوامع، مورد توجه بوده است.ولى در قرون وسطى این دانش نیز مانند سایر دانشها در مغرب زمین رشدى چندان نداشتهاست. در عوض، در میان شرقیان و به خصوص متفكران مسلمان، دانش مدیریت، رشدىقابل ملاحظهاى داشته است. براى مثال، مىتوان از تحقیقات و نظریههاى غزالى و فارابى دراین باره یاد كرد. جرج، از اساتید و نویسندگان مدیریت مىگوید: غزالى و فارابى به صفات وویژگىهاى مدیر و رهبر توجه كردهاند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
سلام دوستای خوبم خوش آمدین
ممنون از نظرات مفیدتون
از سایت فروشگاهی من دیدن کنین
فروشگاه کالای شما
yourkala.com