welcome خوش آمدی

۱۳۹۱ آبان ۱۱, پنجشنبه

مهارت هاى مدیران‏

 

مدیران براى اعمال مدیریت صحیح، به سه مهارت نیاز دارند: مهارت فنى ،مهارت انسانى و مهارت ادراكى.

مهارت فنى:

توانایى به كار بردن دانش و روش و فنونى است كه از راه آموزش و تجربه به‏دست مى‏آید؛ مانند مهارت و توانایى یك مهندس مكانیك مجرّب كه در رشته خود داراى‏مهارت فنى است.

مهارت انسانى:

توانایى درك افراد و كار با آنان و به كارگیرى كاركنان جهت تحقق اهداف‏سازمان را مهارت انسانى مى‏گویند.

مهارت ادراكى:

عبارت است از توانایى درك سازمان به عنوان مجموعه‏اى كه بابخش‏هاى خود در تعامل است، و توانایى درك این كه تغییر در یك بخش سازمان در سایربخشهاى سازمان نیز تأثیر دارد. مهارت ادراكى، همچنین به توانایى حفظ منابع سازمان ودرك پیچیدگى آن اشاره دارد.

نكته اساسى این است كه مدیران در هر سه سطح عملیاتى، میانى، و عالى، به مهارت‏هاى سه‏گانه نیازمندند، ولى میزان نیاز آنان به هر یك از مهارت‏ها در سطوح مختلف، متفاوت است.بدین ترتیب كه مدیران در سطح عملیاتى مهارت فنى بیشترى نیاز دارند؛ زیرا مدیران‏عملیاتى علاوه بر نظارت مستقیم بر كاركنان، باید آنان را به گونه تخصصى نیز آموزش دهند،در حالى كه مدیران عالى سازمان لازم است پیچیدگى سازمان را درك و ارتباط میان اجزاى‏آن را تنظیم و سازمان را براى نیل به اهداف مورد نظر هماهنگ كنند. امّا مدیران هر سه سطح،نیازى یكسان به مهارت انسانى دارند؛ زیرا تمامى آنان با افراد در تماسند و لازم است ازروش و فنون برخورد با كاركنان آگاه باشند و آنان را براى تحقق اهداف مورد نظر بسیج كنند.

بنابراین، مهم‏ترین مهارتى كه همه مدیران بدان نیازمندند، مهارت انسانى است.

یكى ازصاحبنظران مى‏گوید: مهارت انسانى داراى سه جزء است:

- درك رفتار گذشته‏افراد

- پیش بینى رفتار آینده آنان

- هدایت، كنترل و تغییر رفتار آینده افراد

مدیران كارا و اثربخش

مدیران كارا توانایى استفاده بهتر از منابع موجود را در فرایند تحقق اهداف‏سازمانى دارند . به عبارت دیگر، مدیر كارا كسى است كه بتواند با استفاده ازحداقل امكانات، حداكثر بهره را به سازمان برساند.
مدیران اثر بخش، توانایى گزینش اهداف مناسب و رسیدن به آن‏ها را از بهترین روش دارند.در واقع آنان از میان اهداف، بهترین و صحیح‏ترین را برمى‏گزینند و مطلوبترین راه نیل به آن‏را تشخیص مى‏دهند.

سیر تاریخى مدیریت‏

مدیریت، دانش و فنّى نوظهور نیست، بلكه تاریخى به قدمت زندگى اجتماعى انسان‏دارد. زندگى خانوادگى و به ویژه زندگى قبیله‏اى، همواره با نوعى تضاد منافع، جنگ،صلح، تعاون و مانند آن همراه بوده است. عقل سلیم به ضرورت وجود نوعى مدیریت‏در تمامى موارد یاد شده حكم مى‏كند.
بنابر این، مدیریت پا به پاى رشد جوامع بشرى توسعه یافته است. ولى بى گمان بررسى جزءبه جزء و تفصیلى سیر تكاملى تاریخ مدیریت از حوصله این بحث خارج است. بنابر این، دراین جا به گونه‏اى فشرده به سیر تاریخى مدیریت در تمدن‏هاى باستانى و قرون وسطى اشاره‏مى‏شود.

مدیریت در تمدن‏هاى باستانى‏

تمدن‏هاى باستانى سومریان، مصریان، چینیان، یونانیان و ایرانیان، به مدیریت توجه‏داشته‏اند كه در این جا به اختصار بدان اشاره مى‏شود.
سومریان: سومریان با اختراع خط (500 ق. م) توانسته مقرراتى را براى ثبت و ضبط سوابق به‏منظور كنترل و ارزیابى افراد تهیه كنند. آنان، همچنین با تقسیم شهرها و ارائه نحوه و روش‏خاص كنترل خود در امور شهرها، پیشرفتى شایان توجه داشته‏اند.
مصریان: گواه توجه مصریان باستان به مدیریت، وجود اهرام عظیمى است كه به یقین بدون‏اعمال مدیریت هرگز ساخته نمى‏شد. علاوه بر این، مصریان نیاز به برنامه ریزى، سازماندهى‏و كنترل را تشخیص داده بودند. آنان از »عدم تمركز« در سازمان استفاده كردند(2600 ق. م( و در اداره سازمان‏ها از نظریه‏هاى كاركنان بهره مى‏بردند.
چینیان: در تمدن باستانى چین، نیز به مدیریت توجه شده است. چنان كه تاریخ نشان مى‏دهد،آنان در سازماندهى، برنامه ریزى، رهبرى و كنترل، فعال بوده‏اند. البته شهرت چینیان بیشترمربوط به نظام استخدامى آنان است كه به شیوه‏اى بسیار جالب طراحى شده بود ؛ چنان كه‏نظام استخدامى فعلى انگلیس و آلمان از آن اقتباس شده است.
چینیان تحت تعالیم »كنفوسیوس« و »سیوس« در باره موضوع وفادارى و درستى عمل‏كاركنان از نظامى خاص، پیروى مى‏كرده‏اند.
یونانیان: یونانیان بیشتر از دیگر ملتها به مدیریت توجه داشته‏اند. كتاب هایى كه از آن روزگاربه دست آمده است حاكى از این حقیقت است؛ مانند كتاب گزنفون به نام »سیر و پدیا«، كه‏حاصل تحقیقات و مسافرت وى به ایران است.
دانشمندان بزرگ یونان، سقراط و افلاطون نیز در باره مدیریت مطالبى را طرح كرده‏اند؛ از آن‏جمله سقراط، اصول مدیریت را جهان شمول مى‏داند و تفاوتى میان اداره و رهبرى‏سازمان‏هاى دولتى و خصوصى قائل نیست.
همچنین، افلاطون نیز علاوه بر توجه به لزوم تقسیم كار مى‏گوید: تقسیم كار باید بر اساس‏شایستگى و تخصص باشد. وى بر اساس شایستگى و تخصص، افراد جامعه را به طبقه‏هایى‏مختلف تقسیم مى‏كند. براى مثال طبق تقسیم بندى افلاطون، فلاسفه كه قدرت تفكر دارند،باید حكومت كنند و افرادى كه گرایش نظامى دارند، باید در طبقه جنگجویان قرار گیرند.
ایرانیان: ایرانیان باستان از نخستین اشاعه دهندگان تفكر مدیریت به حساب مى‏آیند. آنان‏ضمن اهمیت دادن به برنامه ریزى، تقسیم كار و وحدت فرماندهى، از روش‏هاى حركت‏سنجى، طرح جا و مكان و تدارك مواد و اشیا نیز استفاده مى‏كرده‏اند. گواه توجه شایسته‏ایرانیان به مدیریت، كتاب هایى است كه دانشمندان یونانى درباره شیوه‏هاى مدیریت و اداره‏ایرانیان نوشته‏اند و به حاكمان خود توصیه كرده‏اند از راه و روش ایرانیان استفاده كنند.

مدیریت در قرون وسطى‏

دوران قرون وسطى، به دلیل ركود و افول اندیشه در مغرب زمین، به عصر جهل وتاریكى شهرت یافته است. شاید بتوان گفت كه در آن عهد، هیچ یك از معارف بشرى شاهدرشدى در خور نبوده است. البته دانش مدیریت، به دلیل نیاز جوامع، مورد توجه بوده است.ولى در قرون وسطى این دانش نیز مانند سایر دانش‏ها در مغرب زمین رشدى چندان نداشته‏است. در عوض، در میان شرقیان و به خصوص متفكران مسلمان، دانش مدیریت، رشدى‏قابل ملاحظه‏اى داشته است. براى مثال، مى‏توان از تحقیقات و نظریه‏هاى غزالى و فارابى دراین باره یاد كرد. جرج، از اساتید و نویسندگان مدیریت مى‏گوید: غزالى و فارابى به صفات وویژگى‏هاى مدیر و رهبر توجه كرده‏اند.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

سلام دوستای خوبم خوش آمدین
ممنون از نظرات مفیدتون
از سایت فروشگاهی من دیدن کنین
فروشگاه کالای شما
yourkala.com

آمار yourkala.com